لکنت

بنیامین بهادری


گه یه وقت بغض می کنم
گاهی تبسم می کنم
می خوام بگم عاشقتم
دست و پام و گم می کنم

می خوام بگم جون منی
آتیش به جونم می گیره
می خوام بگم دوست دارم
اما زبونم می گیره

م_ من اگه تو تو رو دو دوباره نه نه نه نه نه نبینمت
می می میرم

م_ من اگه تو تو رو دو دوباره نه نه نه نه نه نبینمت
می می میرم

وقتی حرفام و می خوردم
داشتم از عشفت می مردم
وقتی لبهام و می دوختم
توی آتیشت میسوختم

م_ من اگه تو تو رو دو دوباره نه نه نه نه نه نبینمت
می می میرم

م_ من اگه تو تو رو دو دوباره نه نه نه نه نه نبینمت
می می میرم
وقتی بودم سرد و ساکت
داشت دلم می شد هلاکت
فکر میکردم تو تویی جفتم
سوختم و آبتو نگفتم
خواستم از چشمات نیفتم
خواستم از چشمات

م_ من اگه توتو رو دو دوباره نه نه نه نه نه نبینمت
می می میرم

م_ من اگه تو تو رو دو دوباره نه نه نه نه نه نبینمت
می می میرم

م_ من اگه تو تو رو دو دوباره نه نه نه نه نه نبینمت
می می میرم